خورشیدی و گرمای محبت در دست / با آمدن تو ماه چشمش را بست / با سرعت نور سمت تو می آیم / وقتی که چراغ چشمهایت سبز است .
با این که لب از کلام بستید شما / ساکت سر جایتان نشستید شما / امواج نگاهتان دلم را لرزاند / اصلا نکند زلزله هستید شما .
کویر قلبم خشک شده ، محبتت را ارزانی دلم کن ، سیراب نمی شود اما شاید لبی تر کند .
ببخشید بد موقع مزاحم شدم ! میخواستم قربونت برم ، از کدوم طرف برم ؟
روزگارم گله مندی شده است / من بگیرم تو بخندی شده است / از دلم یاد نکردی شاید / عشق هم سهمیه بندی شده است .
یادمان باشد تا هستیم به یاد هم باشیم ، موقع رفتن فریاد صدایی ندارد .
اگر ای دوست تحمل بنمایی ، همچو خاری که شود همدم گل ، با تو تا مرز شکفتن ، با تو تا سبز شدن ، آن طرف تر حتی ، با تو تا زرد شدن می مانم .
خلوت نشین غم شدم ، غمخوار نا پیدای من / آغوش گرمت جای من ، آری تویی دنیای من .
تو رفته ای و من افتاده ام ! تو از دست ، من از پا .
جیپر طلا ، یار با وفا ، نسیم صبا ، آخر وفا ، نفس و هوا ، تکی به خدا .