۱۵۰,گاهی

گاهی مجبورم بغض هایم را

 با خنده های بلند خفه کنم

که دیگران نگویند دیدی ؟ بالاخره شکستی

تمام دنیا هم که بروند

تمام دنیا

تمام دنیا هم که بروند
تمام دنیا هم که نباشند تمام دنیا هم که مرا نخواهند
تمام دنیا هم که آوار شود بر سرم تمام دنیا هم که دل خراب مرا خرابتر کنند

تو هستی

آغوش تو باشد ، بوسه‌‌های تو باشد ، همین برای یک عمر زندگی‌ کافیست…

دلتنگی درد دارد

deltang-98love

من ماندم و ۱۶ جلد
لغت نامه که هیچ کدام از واژهایش
مترادف “دلتنگی” نمیشود…
کاش دهخدا میدانست دلتنگی معنا ندارد!!
درد دارد…

تمام محال ها با عشق ممکن است.

با عشق ممکن است تمام محالها

خطی کشید روی تمام سوال ها
تعریف ها معادله ها احتمال ها

خطی کشید روی تساوی عقل و عشق
خطی دگر به قائده ها و مثال ها

خطی دگر کشید به قانون خویشتن
قانون لحظه ها و زمان ها و سال ها

از خود کشید دست و به خود نیز خط کشید
خطی به روی دفتر خط ها و خال ها

خط ها به هم رسید و به یک جمله ختم شد
با عشق ممکن است تمام محال ها

منبع: ۹۸لاور

۱۴۵, زهر شیرین

تو را من زهر شیرین خوانم ای عشق،
که نامی خوش‌تر از اینت ندانم.
وگر – هر لحظه – رنگی تازه گیری،
به غیر از زهر شیرینت نخوانم.

تو زهری، زهر گرم سینه‌سوزی،
تو شیرینی، که شور هستی از توست.
شراب جام خورشیدی، که جان را
نشاط از تو، غم از تو، مستی از توست.

لطفا ادامه مطلب …..

ادامه خواندن “۱۴۵, زهر شیرین”

۱۴۴, اسم دلم

وقتی دلم به سمت تو مایل نمی‌شود
باید بگویم اسم دلم، دل نمی‌شود

دیوانه‌ام بخوان که به عقلم نیاورند
دیوانه‌ی تو است که عاقل نمی‌شود

تکلیف پای عابران چیست؟ آیه‌ای
از آسمان فاصله نازل نمی‌شود

لطفا ادامه مطلب ….

ادامه خواندن “۱۴۴, اسم دلم”