بیا با من دلم تنهاترین است / نگاهت در دلم شور آفرین است / مرا در شعله ی عشقت بسوزان / که رسم دوستداریها همین است .
چشمانت راز آتش است ، راز جنون ، عشقت پیروزیست وقتی به جنگ تقدیر می روی و آغوشت اندک جاییست برای زیست و مردن ، تا ابد به تو می اندیشم .
می سپارم به نسیم ، بوسه از جنس بلور / دل من تنگ تو باز ، باد در حال عبور / بوی چشمان تو را میرساند به مشام / می دهد آرامش ، به دل نا آرام .
تو راحت بخواب ، من مشق گریه هایم هنوز مانده !
عشق تو را در قلب خود من دیده بودم / آوای روحت را با گوش جان بشنیده بودم / با جان خود عشق تو را فریاد کردم / من دشت دل با یاد تو آباد کردم .
زندگی مثل گل یاس پر از خاطره هاست و تو شبگرد صمیمانه ی رویای منی ، که نسیم نفس و عطر تنت تا ابد در خاطر من می ماند .
بی تو شبم با ستاره ، شام غریبان است / با تو شبم بی ستاره ، نیز چراغان است / مثل گلی نوشکفته در وسط پاییز / آمدنت آخرین تلاش زمستان است .
خدا یکتاست ، قلب تنهاست ، عمر تکرار لحظه هاست و کسی که اینو میخونه عزیز دل ماست .
از خدا خواستم نغمه های عشق مرا به گوشت برساند تا لبخند مرا هرگز فراموش نکنی و ببینی که سایه ام به دنبالت است ، تا هرگز نپنداری تنهایی .
فاصله خط عابر پیاده ندارد ، دست مرا بگیر و از آن رد کن ، قرار دیدار ما هر نیمه شب ، خیالت که نمی گذارد بخوابم !
میباری ای باران و میشویی زمین را / اما نمیشویی دل اندوهگین را / سنگین ترینی بی شک اما اندکی نیز / تسکین نخواهی داد این غمگین ترین را .