فقط برای اون:
می دانی…
بعضی ها را هرچه بخوانی…
خسته نمی شوی
بعضی ها را هرچه گوش دهی…
عادت نمی شوند..
بعضی ها را هرچه تکرار شوند..
باز بکرند و دست نخورده
دیده ای؟
شنیده ای؟
بعضی ها بی نهایتند.
و تو آن بی نهایتی
جملات عاشقانه , اس ام اس عاشقانه
سایتی سراسر عاشقانه
فقط برای اون:
می دانی…
بعضی ها را هرچه بخوانی…
خسته نمی شوی
بعضی ها را هرچه گوش دهی…
عادت نمی شوند..
بعضی ها را هرچه تکرار شوند..
باز بکرند و دست نخورده
دیده ای؟
شنیده ای؟
بعضی ها بی نهایتند.
و تو آن بی نهایتی
دوری از این دیده ، اما باز یادت میکنم / حرمت این آشنایی فرش راهت میکنم / در فراقت ، غم حصار خنده هایم را شکست / باز هم از انتهای دل صدایت میکنم .
توکه با دیگرانت بود میلی / چرا یادت مرا بشکست خیلی / مگر قصدت پریشانی ما بود / که عشق ما نشد مجنون و لیلی .
آرزوهایت را برآورده میکند خدایی که آسمانی را برای خنداندن گلی میگریاند .
اگر نسیمی شانه هایت را نوازش کرد بدان آن هوای دل من است که به یادت می وزد .
ای عزیزی که فلک کرده مرا از تو جدا / از کجا غنچه بچینم که دهد بوی تو را .
دوستی ما شبیه باران نیست که گاهی می آید و گاهی نمی آید ، دوستی ما شبیه هواست ، گاهی ساکت ، گاهی طوفانی اما همیشه در اطراف ماست .
میل دریا گر کنی من دیده را دریا کنم / میل صحرا گر کنی من سینه را صحرا کنم / نا امیدم گر کنی میمیرم اما ، باز هم / در همان حالت که میمیرم دعایت میکنم .
اینجا رادیو “دل” است ، صدای مرا از عمق “قلبم” میشنوید ، این یک اس ام اس نیست ، یک احساس پاک است .
درود بر آدم های خوب ، آنها که در اندیشه ی دیگران تصویر زیبا می نگارند .
دستهایت را زیر تنهاییم ستون کن که من از آوارگی بی تو بدون میترسم .
تو هیچ وقت خیاط خوبی نخواهی شد ! ببین باز هم دلم را تنگ کرده ای .
در دیاری که همه دل شکنند به تو نازم که وجودت غم دل میشکند .
آسمان را به پاس خورشید ، باغ را به حرمت گل و تو را به خاطر قلب مهربانت دوست دارم .
یخ واسه اینکه آب رو خنک کنه خودش رو فدا میکنه ، آهای رفیق ، یخ روزگارتم !
بگو با من چه کردی مهربانم / که ابری شد تمام آسمانم / بیا آتش بزن خاکسترم کن / بدون تو نمی خواهم بمانم .
مرا از شهر بیرون می پسندی / مرا مجنون مجنون می پسندی / نمیدانم چرا ای خنده ی محض / مرا با دیده ی خون می پسندی .
در محکمه ی عشق کنم از تو شکایت به خدایت / گویم که مرا کشت ، همین مهر و صفایت .
خدایا ! دستانی را در دستانم قرار بده که پاهایش با دیگری پیش نرود .
نقاش خوبی نبودم اما این روزها به لطف تو انتظار را دیدنی میکشم .
با همین دست به دستان تو عادت کردم / این گناه است ولی جان تو عادت کردم / جا برای من گنجشک زیاد است اما / بر درختان خیابان تو عادت کردم / گرچه گلدان من از خشک شدن میترسد / به ته خالی لیوان تو عادت کردم / مانده ام آخر این شعر چه باشد افسوس / بر نداشتن پایان تو عادت کردم .
مراقب شادی توام همچنان که تو پاسبان شادی منی ، در آرامش نخواهم بود اگر در آرامش نباشی .
من همه نیلوفران را فرش راهت میکنم / من جهانی را فدای یک نگاهت میکنم .
هر روز ز رخسار تو گل می چینم / یک روز نبینم رخ تو می میرم / در حسرت روی تو تمام شبها / من خواب رخ ناز تو را می بینم .
در گلستان وجودم تو بدان شمع منی / نازنینم این را بدان همیشه در قلب منی .
اگه عاشقی همش کار دله ، پس چرا من همه اش فکرم ، ذهنم ، هوشم ، حواسم ، پیش توست ؟
چشم لیلا زده ات سوسن شبهای من است / بوسه از باغ لبت خواهش لبهای من است .
قوانین علم را به هم زده ای ، نبودنت وزن دارد ! تهی اما سنگین !
حافظه ام همه چیز و همه کس را فراموش می کند ، خسته شدم بس که سابیدمش و تو هر بار نمایان تر شدی !
تمام روز و شب با بیقراری / به شوق روی تو بیدار هستم / اگرچه بی غرورم زنده اما / به شوق لحظه ی دیدار هستم .
هرچند که دور از عشق بازی هستیم / اما به رضای عشق راضی هستیم / بر فرض که این مسئله هم حل بشود / ثابت شده ما دو خط موازی هستیم .