تمام محال ها با عشق ممکن است.

با عشق ممکن است تمام محالها

خطی کشید روی تمام سوال ها
تعریف ها معادله ها احتمال ها

خطی کشید روی تساوی عقل و عشق
خطی دگر به قائده ها و مثال ها

خطی دگر کشید به قانون خویشتن
قانون لحظه ها و زمان ها و سال ها

از خود کشید دست و به خود نیز خط کشید
خطی به روی دفتر خط ها و خال ها

خط ها به هم رسید و به یک جمله ختم شد
با عشق ممکن است تمام محال ها

منبع: ۹۸لاور

۱۴۰, متن احساسی و عاشقانه

دوست داشتن از عشق برتر است .
و من هرگز خود را
تا سطح بلند ترین قله ی عشق های بلند
پایین نخواهم آورد .

تو اینجایی !
کنار دستم ..
شانه به شانه‌ی زندگی‌ام تو اینجایی !
لابه لای زبان گنگ این
حروف ..
در فاصله‌ی بین سطرهایم ..
در ابتدای هر بند، لبخند به دست نشسته‌ای نه
قصر می خواهم نه باغی سر سبز
تنها پنجره ای می خواهم رو به خوشبخت ترین
کوچه دنیا که گاهی فقط گاهی تو از آن میگذری…
تو هم که ندانی نسیم عطر تنت را به
همراه می آورد،
تو هم که نخواهی
“به یادت هستم
آسمان به آسمان،
کوچه به کوچه،
لحظه به لحظه

۱۰۴, عاشقانه

وقتی دو عاشق از هم جدا میشن …
دیگه نمیتونن مثل قبل دوست باشن …
چون به قلب همدیگه زخم زدن …
نمیتونن دشمن همدیگه باشن …
چون زمانی عاشق بودن …
تنها میتونن آشناترین غریبه برای همدیگه باشن …

۱۰۰, حرف دل

دستم را بگیر …
تماشایی است نگاه زیبایت

دلبستنی است قلب مهربانت

لمس کردنی است دستان گرمت

دیدنی است خنده های دلنشینت

گوش کردنی است سخنان ارام بخشت

و من سالهاست هر وقت تو را دیدم در دریاچه ی مهربانی هایت غرق شدم

دستم را بگیر ..

نفس های آخرم هست

باورم کن…

که بی تو هیچم..

ای مهربون

ارسال : نــدا صالحی

بی تو

دو دریچه دو نگاه دو پنجره، دو رفیق دو هم‌نشین دو حنجره

دو مسافر تو مسیر زندگی، دو عزیز دو همدم همیشگی

با هم از غروب و سایه رد شدیم، قصۀ‌ عاشقی رو بلد شدیم
فکر می‌کردیم آخر قصه اینه، جز خدا هیچ‌کی ما رو نمی‌بینه

دو غریبه دو تا قلب در به در، دو تا دلواپس این چشمای تر
دو تا اسم دو خاطره دو نقطه‌چین، دو تا دور افتادۀ تنهانشین

عاقبت جدا شدن دستای ما، گم شدیم تو غربت غریبه‌ها
آخرِ اون همه لبخند و سرود، چشم پُر حسادت زمونه بود

دو غربیه دو تا قلب در به در، دو تا دلواپس این چشمای تر
دو تا اسم دو خاطره دو نقطه‌چین، دو تا دور افتادۀ تنهانشین


من عاشقت شدم

همین که می‌نویسم و به واژه می‌کشم تو رو
دوباره بار غم می‌شینه روی شونه‌های من

همین که می‌شکفی مثِ یه گل میون دفترم
دوباره گرمی لبات دوباره گونه‌های من

همین که میری از دلم، قرار آخرم میشی
دوباره زخم میخورم، دوباره باورم میشی

همیشه کم میارمت همیشه کم میارمت نمیشه که نبارمت

گریه فقط کار منه تو اشکاتو حروم نکن
به واژه‌ای نمی‌رسی اینجوری پرس و جو نکن

فاصله‌ها مال منن تو فاصله نگیر ازم
بمون که باورت بشه گریه نمیشه سیر ازم

همیشه کم میارمت همیشه کم میارمت نمیشه که نبارمت

ترانه‌سرا: کامران رسول‌زاده